بر دل کشیدم نقشه ها از دست هجرانت

بر دل کشیدم نقشه ها از دست هجرانت
آن کس نشد زندانی ات در محبس دنیا
هرگز نمی فهمد چه باشد لطف زندانت
لطف ازل مهر تو را داده است بر جانم
عشاق تو کم نیست از سیل سپاهانت
اشکی مثال در فرو می ریزد از چشمم
دل ناتوان از آن که گوید نقص پیمانت
دلدادگان محبوب خود محصور می دارند
من بی هوا افتاده ام در دام چشمانت
دیدگاه ها (۶)

من امده ام تا که هم آواز تو باشمدر قافله ی عشق هم آغاز تو با...

هر جای شعر را دوست دارمزیرا هر جای شعر که تو باشی دوست داشتن...

تمام هستی و داراییم تنها تویی توهدف بهر بقا و هستیم،،،...

مرا با نگاهت عاشق نباشچه بسا شبیه مرا بار دیگر جایی دیگر ببی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط