پرچمی دیدم به دست پهلوانی بی بدیل

پَرچمی دیدَم به دستِ پَهلوانی بی بَدیل

قامتِ پَرچم بلند و صاحبِ پَرچم جَمیل

لَعلِ لَبهایش مُکَرَّم تَر زِ آبِ سَلسَبیل

پَنجه اَژدر افکَن و قامَت طَویل

گُفتمش مولا که هَستی ... ؟

گُفت فَخرِ جِبرِئیل

گُفتمش نامَت بِگو ... ؟

دَرمانده ام اَجرت جَزیل ...

گُفت عَبّٰاسَم سِپَهسالار ، سُلطانِ جَلیل

گُفتم ای بابُ الْحَوائِج دَردمَندم الْدَخیل

گفت دَرمانت برو از خواهرم زِینب بگیر ... .
دیدگاه ها (۳)

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خــستـه زیــنــببـــه بــی نــ...

بوی محرم می آیدکاش سهراب اینگونه میگفت:آب راگل نکنیدشاید از ...

کسی که زندان انفرادی را ساخت می دانست سخت ترین کار برای انسا...

کـربـلا کـه رفـتـه باشـی مـیـدانی قـدم قـدم تـا عـشـــق رفـت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط