دلم یک در می خواهد که بازش کنم

دلم یک در می خواهد که بازش کنم

و پشتش تو باشی

با دسته ای از رزهای سرخ که هنوز غنچه اند ..

که در آغوش بودنشان حسادتم را شعله ور می کند

و تو آنقدر بمانی تا باز شوند

دلم دو فنجان چای می خواهدکه زیر نگاه تو بریزمشان

که بهانه ی با هم نشستنمان شوند

و ما سردترین چای جهان را بنوشیم

دلم چمدانی می خواهد که بازش کنی

و پر از یادبودهای من باشد

دلم یک دفتر ، شعر می خواهد

به خط تو برای من

که بگویی سرودمت

به هر زمان

به هر زبان

به هر بیان

و من در بیت بیتش گم شوم

آنگاه خیره در چشمانم بگویی

دیگر از دستت نخواهم داد

دلم یک تو می خواهد

مشتاق ماندن ….

و یک من

که بگویی مال توست...
دیدگاه ها (۱۰)

حتی سوالات کتاب تست کنکورت / -عاشق که باشی- بیت های محشری دا...

من نه عاشق بودم ونه محتاج نگاهی که بلغزد برمن،
من خودم بودم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط