لجبازجذاب

لجباز_جذاب122

+خب بچه ها من کیم اتم.. همتون بعد امتحانات اخر ترم که تموم شد.. خونه کیم سوک جین... دعوتین.. مهمونی.. میزبانان هم... جین و ملیسا و آیو و خودم هستیم.... پارتیه دیگههه.. بیاین... اهای اونایی که باهام دشمنین بهتون پیشنهاد میکنم اصلا از دو متریه منم رد نشین.. دیگه خودتون میدونین..
آیو میکرفن رو ازم گرفت و خودش صحبت کرد..
×خب خوش بگذره بچه هاا.. فعلا بای تا بعد..
میکروفن رو قطع کردیم که یخو در باز شد و تهیونگ و جونگ کوک نفس نفس میزدن..
_شما الان چی گفتین؟
+چیه باز میخوای دوباره دعوام کنی؟
×شما میخواین بیاین.. بیاین.. نمیاینم نیاین.. بریم ات..
÷آیوووو.آیوووو.وایساااا
جین: خب... و اما شما دوتاااا
÷چیه؟
جین: کوک ات چی میگه؟
÷وااای..
جین: دعوااا؟ تووو...؟
_نه دعوا نیست.. دروغ میگه..
جین: چطور دلت میاد دختره به این کیوتی رو دعوا کنی؟ هاااا
÷پدر بزرگ شدی؟
جین: دفعه اخرتونه با هاشون دعوا میکنین.. گمشید بیروون...
..................................................
توی کلاس نشسته بودیم که یکی بچه ها اومد تو گفت معلمتون نیومده و همه بچه هااا حییغ میزدن..
+داره جدی میگه با نه؟
×بیا بچسب به مهمونی...ولشون کن..
..: وقتشه اذیت کنییییم.. هوووووو
×اینجا نمیاینده نداره؟
+چمیدونم..
..: ات پاشوو
+من؟
..: اره بیاین بالا اهنگ بخونین..
+من اهنگ بلد نیستم بالا.. آیو بلده..
..: پاشین..
×فقط قبلیه هاا
..: دوباره بخوون مگرنه بچه ها رو میریزم سرتون..
+اووو طرفدار داریم آیو😂
×خیلیم عالی پاشوو😎
با آیو رفتیم و میزارو کنار داریم و همه اومدن وسط..
+یکی بیرون باشه مدیر نیاااد..
..؟ من حوصله ندارم بیرون وا میستم..
+خوبه.. یک دو سه شروع.. 😎
×دام دام درام.........(شروع کردن😂💔)
کلاس رو.. رو سرمون گذاشته بودیم همه باهامون میخوندن.. هر کس یک چیزی همراش بود خودکارو مدادارو پرت میکردن بالا... دیوونه بازی بود رسماا.. یکی برقا رو خاموش روشن میکرد.. یکی پاکت سیگار یک نفر دیگه رو برداشته بود و در حین خوندن و همون ازش برمیداشتیم منم فازه سیگار کشیدن گرفته بودم..
یکی دیگشون بتری اب رو داد به من.. و آیو بلند میخوند و بقیه تکرار میکردن هر کس نمیخوند و جیغ نمیزد من ابارو روش میریختم... هممون دیوونه شده بودیم..(همه جارو به کث. افت کشیده بودن خلاصه😂😂🤣💔)
..؟ جمع کنین جونگ کوک داره میاااااد..
چشمم افتاد به همون دختره که داره داد میزنه و بلند داد زدم..
+ساکت باشین..
اما کسی محل نمیداد فکر میکردن میخوام روشون اب بریزم..
+میگم ساکت.. شوخی نمیکنم اب نمیریزم.. آیو دهنتو ببند دیگه..(با داد)
همه ساکت شدن..
+چیمیگی؟ مدیره؟
..؟ نههه جونگ کوکه..
+یا خداااا...
×زر نزن اونا کلاس دارن..
..؟ خودش بوود داشت میومد سمت کلاس ماااا...
+زوود باش میزارو ببرین سر جاش... آیو کتمو بدههه.....
×وااای سیگارا رو جمع کنین..
+ هی تووو.. موهاتو درست کن.. بیا اینم کشت...
×رژت رژتو پاک کن..
+وااای یکی دسمال بدهههه.. زود باشین..
کوک اومد توو.. با عصبانیت به هممون نگاه کرد..
همه درحالتی که بودن برگشتن و به در نگا کردن.. اما کسی کاری رو درست انجام نداده بودن..
دیدگاه ها (۰)

لجباز_جذاب123ات"همه از شدن ترس یه جا خشک شده بودن.. جونگ کوک...

لجباز_جذاب124*😐😂بشین ببینم..×منم تهیونگو میکش..*عه آیو😂تهیون...

ادامه121جین: کل بچه ها مدرسه نمیشه.. +چطور اون موقع گذاشتی؟ ...

لجباز_جذاب121_بمون.. +توقع داری بمونم الان؟ _اره.. چزا اومدی...

ات : یالا خرس های تنبل جونگوون: اوو ما برات موتر گرفتیم دیگه...

پارت ۲۵ات شروع میکنه به گریه کردن و داد میزنه و میگه جیمین و...

سناریووقتی باهات دارن دعوا میکنن که یهو یه بشقاب رو برمیدارن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط