بهار می آید تا تن هیچ درختی عریان نماند لب هیچ طاقچه

"بهار می آید" تا تن هیچ درختی عریان نماند، لبِ هیچ طاقچه ای گرد وغبار نباشد. "بهار می آید" تا بهانه ای باشد برای کوبیدن در خانه ای که صاحبش چند سال و اندیست چشم به انتظار است که عطری آشنا آمیخته با بوی بهار نارنج های حیاط مشامش را پر کند... "بهار می آید" تا با زبان بی زبانی بگوید ،روزهای سرد وبی رحمی که از تو پوست ها کنده اند، پوست می اندازد و از پس تمام آن روزها ایامی می آید که به کام تو باشد و خورشید منحصرا برای گرمی دلِ تو بتابد..
آری، بهار بهاییست برای تحمل تمام آن سردی های استخوان سوز.. جانِ دل، بهار که از راه رسید لی لی کنان به استقبالش برو، تنگ در آغوشش بگیر. چشم بدوز به چشمدانش و از حالِ خوب و سرزندگی و عطر خوشبختی که با خودش آورده سهم سوغاتی ات را بردار...

#ریحان_دال
دیدگاه ها (۶)

عروسک خودمه به هیچ کسی نمیدمش😒

مقصر دانستن دیگران؛همیشه خیلی آسان است. میتوانی تمام عمرت را...

#تولدت_مبارک_آقا_ساسان_عزیز@sasan2017

#عکاسی_خودمدمش گرم ، باران را می گویم …به شانه ام زد و گفت :...

صحنه,پارت یازدهم

Dark Blood p4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط