وقتی تَرَک تاوان صحرا های گلگون است
وقتی تَرَک تاوان صحرا های گلگون است
مانند ماهی ها دلم از تشنگی خون است
کارون شبیه کاوه در بند عطش پوسید
ضحاک سرگرم تبانی با فریدون است
بی کس فراوان دیده ام این روزگار، اما
بی کس ترین موجود عالم رود کارون است
هر تشنه شد سیراب از او سنگی نثارش کرد
از منظر لیلا خیانت حق مجنون است
کارون! نه تنها هرزه گلهای خیابانی
خار بیابان هم به لبخند تو مدیون است
وقتی حمورابی عطش را آب می خواند
خشکیدن گلها خیانت نیست، قانون است
کارون! تو این فرعونیان را غرق خواهی کرد
تعداد موسی باوران در حال افزون است
با ما چه کردند این عزاداران که ناغافل
آوازمان هنگام شادی نیز محزون است
روی زمین وقتی پر است از درد بی درمان
شاعر چرا در آسمان دنبال مضمون است؟!
مانند ماهی ها دلم از تشنگی خون است
کارون شبیه کاوه در بند عطش پوسید
ضحاک سرگرم تبانی با فریدون است
بی کس فراوان دیده ام این روزگار، اما
بی کس ترین موجود عالم رود کارون است
هر تشنه شد سیراب از او سنگی نثارش کرد
از منظر لیلا خیانت حق مجنون است
کارون! نه تنها هرزه گلهای خیابانی
خار بیابان هم به لبخند تو مدیون است
وقتی حمورابی عطش را آب می خواند
خشکیدن گلها خیانت نیست، قانون است
کارون! تو این فرعونیان را غرق خواهی کرد
تعداد موسی باوران در حال افزون است
با ما چه کردند این عزاداران که ناغافل
آوازمان هنگام شادی نیز محزون است
روی زمین وقتی پر است از درد بی درمان
شاعر چرا در آسمان دنبال مضمون است؟!
۴۴۰
۲۸ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.