ﻋﻄﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﺴﺖ ﻣﺴﺘﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ ..
ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﻏﻢ ، ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﺘﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ .
ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ،ﺍﺳﯿﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...
ﯾﺎﺩ ﺍﯾﺎﻡ ﻗﺪﯾﻤﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ .....
ﯾﺎﺩ ﺩﻭﺭﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻬﺎ ﭘﺎﮎ ﺑﻮﺩ .....
ﭼﺸﻤﻬﺎ ﮔﻮﯾﺎﯼ ﻋﺸﻘﯽ ﻧﺎﺏ ﺑﻮﺩ .
ﻋﺸﻘﻬﺎ ﺑﻮﯼ ﻫﻡ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ .
ﻗﻮﻟﻬﺎ ﺭﻧﮓ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﺩﺳﺘﻬﺎ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﯽ ﻧﺒﻮﺩ ﻗﻠﺒﻬﺎ ﺁﻫﻮﯼ ﻫﺮ ﺩﺷﺘﯽ ﻧﺒﻮﺩ .....
ﻋﻬﺪﻫﺎ ﺳﺎﺩﻩ ،ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺭﯾﺸﻪ ﺑﻮﺩ .
ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﻮﻩ ﮐﻨﺪﻥ ﭘﯿﺸﻪ ﺑﻮﺩ...
دیدگاه ها (۳)

گاهی باید رفت و انچه ماندنی ست را جا گذاشتمثل خاطره..... ...

مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرت‌کِش استهرکسی او را به زخمی تا...

بعضی دردِ دل‌هاگوش نمی‌خواهد!گوشه‌ی آغوش می‌خواهد... #فرشید_...

یکرنگ بمان...حتی اگر در دنیایی زندگی میکنیکه مردمش برای پررن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط