ز بهر عافیت زانو نرنجانی که از گرمی

ز بهر عافیت زانو نرنجانی که از گرمی

سر شوریده‌ی من عشق را زانو بسوزاند

#عرفی_شیرازی
دیدگاه ها (۶)

فصل سردیست کجاست آغوش یار؟#محمد_خسروآبادی

من از بیدار بودن وه که دیوانه شدم، باریخدایا، این شب هجران ن...

دل ها بی هوادارناز هم بی خریدارخوشا روزیکه بهر فروش یوسف دا...

یکی پیدا شودمرا از این گرداب فکر و خیالنجات دهد#امیرعلی_قربا...

شوق دیدار تو سر رفت ز پیمانه ی ماکی قدم‌می نهی ای شاه به ویر...

#کلیپ_عاشقانه عاشقی چشم تر و ، نور بصر میخواهد ....سر به پا ...

تا ز سر عشق سرگردان شدمغرقهٔ دریای بی پایان شدمچون دلم در آت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط