نیمکت عاشقی یادت هست

نیمکت عاشقی یادت هست؟
کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود..
بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،
برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان می ریخت..
او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،
اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ می کشد.
بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،
مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد، بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.
بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.
دوباره صدایم کن..

ارسالی توسط مریم
دیدگاه ها (۸۴)

#تقدیم_به_تمام_مادران+مادر+...+ای+مهربان‌ترین+فرشته‌ی+خدا.بگ...

#دلنوشته_مرتضی 💙🌼تاریکی شب .نیمه شبی ارام .با صدای سکوت .و ی...

در جلسه امتحانِ عشقمن مانده‌ام و یک برگۀ سفید!یک دنیا حرف نا...

مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود!مگذار که حتی آب د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط