Part 4 ʕ´• ᴥ•̥`ʔ
Part 4 ʕ´• ᴥ•̥`ʔ
رفتم سر میز که بابام شروع به حرف زدن بام کرد.تاحالا سابقه نداشت انقدر با عصبانیت حرف بزنه علامت (باباش ،)
، ا/ت بهتره از اون پسره فاصله بگیری.
ا/ت چی؟کدوم پسره(خودمو به نشناختن کوک زدم)
، میدونم از کوک خوشت میاد منم مشکلی ندارم من مشکلم بابای حرومیشه.
ا/ت چیی؟باباش اخه چرا؟
، چند سال پیش که من به کره اومدم دلیلش اون بود چون اون پدر مادرمو ازم گرف تمام مالو اموالمونو گرفت،اون بود که مارو این طوری کرد.
ا/ت ا...اخه چرا؟چه دلیلی داشت.
، بخاطر اینکه من خاستگار مامانت بودم،اونم دوسش داشت و فکر میکرد میتونه با مال اموال خودش مامانتو برای خودش کنه ولی مامانت جواب رد بهش دادو حاظر شد زن من شه،بعد از اینکه ما ازدواج کردیم اون حرومی زنگ زد بهم گفت من بهت گفتم با بورام ازدواج نکن حالام بیا خونه مادرت ببین چیکارت داره.
با عجله رفتم دیدم مامان بابام حلق اویز شدن.
همونجا بود که تصمیم گرفتم ژاپنو ترک کنم بعد از مراسم منو بورام از ژاپن اومدیم کره.(اونموقع بورام برای تحصیل به ژاپن رفته بود).
.ویو ا/ت.
همونجا خشکم زده بود .یعنی یعنی بابای کوک تمام این بد بختیارو سر ما اورده واییییییی.
نباید بزارم کوک بیشتر از این نزدیکم شه.باید جلوی وابسته شدن بهشو بگیرم وگرنه...
دیگه بعد از اون صحبتا حرفی بینمون نشد غذامو خوردم رفتم نشستم تو اتاق داشتم فکر میکردم که یهو......
اینم از این پارت لایک یادت نره🙂🫂
رفتم سر میز که بابام شروع به حرف زدن بام کرد.تاحالا سابقه نداشت انقدر با عصبانیت حرف بزنه علامت (باباش ،)
، ا/ت بهتره از اون پسره فاصله بگیری.
ا/ت چی؟کدوم پسره(خودمو به نشناختن کوک زدم)
، میدونم از کوک خوشت میاد منم مشکلی ندارم من مشکلم بابای حرومیشه.
ا/ت چیی؟باباش اخه چرا؟
، چند سال پیش که من به کره اومدم دلیلش اون بود چون اون پدر مادرمو ازم گرف تمام مالو اموالمونو گرفت،اون بود که مارو این طوری کرد.
ا/ت ا...اخه چرا؟چه دلیلی داشت.
، بخاطر اینکه من خاستگار مامانت بودم،اونم دوسش داشت و فکر میکرد میتونه با مال اموال خودش مامانتو برای خودش کنه ولی مامانت جواب رد بهش دادو حاظر شد زن من شه،بعد از اینکه ما ازدواج کردیم اون حرومی زنگ زد بهم گفت من بهت گفتم با بورام ازدواج نکن حالام بیا خونه مادرت ببین چیکارت داره.
با عجله رفتم دیدم مامان بابام حلق اویز شدن.
همونجا بود که تصمیم گرفتم ژاپنو ترک کنم بعد از مراسم منو بورام از ژاپن اومدیم کره.(اونموقع بورام برای تحصیل به ژاپن رفته بود).
.ویو ا/ت.
همونجا خشکم زده بود .یعنی یعنی بابای کوک تمام این بد بختیارو سر ما اورده واییییییی.
نباید بزارم کوک بیشتر از این نزدیکم شه.باید جلوی وابسته شدن بهشو بگیرم وگرنه...
دیگه بعد از اون صحبتا حرفی بینمون نشد غذامو خوردم رفتم نشستم تو اتاق داشتم فکر میکردم که یهو......
اینم از این پارت لایک یادت نره🙂🫂
۲.۹k
۱۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.