عمه افطار به خرما میکردرطب حاصل بین الحرمین

.
عمه افطار به خرما میکرد؛رطب حاصل بین الحرمین

جرعه ای آب..... به گریه میگفت
به فدای لب عطشان حسین....! سفره ای ساده... غم وبد حالی

گریه ی عمه و بد احوالی

سر افطار همیشه میگفت:

جای داداش حسینم خالی

#افطار#رطب#بین_الحرمین #عشق#عالمین#التماس_دعا#شدید#کربلایی_محمد
دیدگاه ها (۶)

.#باز هم غروب جمعه و حزن سنگین#شیعه ...#یعنی کدامین جمعه می ...

.#شعر قشنگیه دلم نیومد شما نخونیدخود را به خدا بسپار، وقتی ک...

.توکل بر خدایت کن کفایت میکند حتمااگر خالص شوی با او صدایت م...

دلم بود و حرم بود و امامم بود و تنهایی...حرم قبله،حرم کعبه،ع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط