حال ما کجا دانند اهالی شهر

حال ما کجا دانند اهالیِ شهر
که تن و پیراهنم
در هوای خُنَکِ چشمانت
بِسان بادبادکی
پرواز و پَر باز میکنند

کنار منی
که سهراب میخوانم
که هم لحظه ی بارانم
که عاشق و سرزنده و سامانم
که هر صبح
از پنجره ی امیدم میتابی
که خورشید منی جانا...

#علی_سلطانی
دیدگاه ها (۳)

نزدیکتر از رگم...

جایت خالیچقدر هوا ؛برای داشتن اتخوب است ... #افشين_يداللهى

‌دوستت دارد و از دور کنارش هستیروی دیوار اتاق و سَر ِکارش هس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط