گمشده پارت ⁵
گمشده پارت ⁵
ویو کوک :
گداشتمش روی تخت و لباس راحتی تنش کردم و نشوندمش روی پاهام و خیلی هات رفتم توی صورتش که به منمن افتاد
ایم:ک...ک...و...ک..م..م...ی..ش..ه.....ی...ی..ی..ک.م....ف...ا..ص..ل..ه...ب...گ...ی....ر..ی .
کوک : ای خودا قیافه احمقشو کاریت ندارم کوچولو (اروم لباشو نزدیک میکنه و میگه) نترس ازم
ایم: ب...ب...ا...شه ییکم فاصله بگیر
کوک:( بوسه ای به لبش میزنن و فاصله میگیره)
ایم: خب چیزه
کوک: هیس هیچی نگو فقط گوش کن
ایم:باش
کوک: من ازت خشم اومده حالام که سینگل شدی بیا
ایم: راستش چیزه من قصد رل زدن ندارم بعد موزان هیچکس
کوک: (داد) اون موزان لعنتی رو ول کنننن الان جواب بدهههه (داد در حد لرزیدن چهار ستون عمارت)
ایم: چرا داد میزنی میگم نه
کوک: جوکیونگ ببین باید دوست دخترم شی وگرنه همین الان میکشمت(خیلی تهدید اور اسلهش رو در میاره)
ایم: یااا (داد)....شلیک کنننن جواب من نه نه هم میمونههه(جیغ)
ویو کوک:
به سمتش شلیک کردم که ....
ادامه دارد . . . . .
ویو کوک :
گداشتمش روی تخت و لباس راحتی تنش کردم و نشوندمش روی پاهام و خیلی هات رفتم توی صورتش که به منمن افتاد
ایم:ک...ک...و...ک..م..م...ی..ش..ه.....ی...ی..ی..ک.م....ف...ا..ص..ل..ه...ب...گ...ی....ر..ی .
کوک : ای خودا قیافه احمقشو کاریت ندارم کوچولو (اروم لباشو نزدیک میکنه و میگه) نترس ازم
ایم: ب...ب...ا...شه ییکم فاصله بگیر
کوک:( بوسه ای به لبش میزنن و فاصله میگیره)
ایم: خب چیزه
کوک: هیس هیچی نگو فقط گوش کن
ایم:باش
کوک: من ازت خشم اومده حالام که سینگل شدی بیا
ایم: راستش چیزه من قصد رل زدن ندارم بعد موزان هیچکس
کوک: (داد) اون موزان لعنتی رو ول کنننن الان جواب بدهههه (داد در حد لرزیدن چهار ستون عمارت)
ایم: چرا داد میزنی میگم نه
کوک: جوکیونگ ببین باید دوست دخترم شی وگرنه همین الان میکشمت(خیلی تهدید اور اسلهش رو در میاره)
ایم: یااا (داد)....شلیک کنننن جواب من نه نه هم میمونههه(جیغ)
ویو کوک:
به سمتش شلیک کردم که ....
ادامه دارد . . . . .
۲۳.۳k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.