بی تابانه در انتظار توام

بی تابانه در انتظار توام
غریقی خاموش
در کولاک زمستان
فانوس های دور سوسو می‌زنند
بی آنکه مرا ببينند
آوازهای دور به گوش می‌رسند
بی آنکه مرا بشنوند
من نه غزالی زخم خورده ام
نه ماهی تنگی گم کرده راه
نهنگی طوفان زده ام
که ساحل بر من تنگ است .
آن جا که تو خفته یی
شنزاری داغ
که قلب من است

✍🏼#شمس_لنگرودی

نرم نرمک آید بهار🌸
دیدگاه ها (۵)

💠پله پله می رسیم تا نیمه ی ماهماه ما هم می رسد این نیمه از ر...

میدانے آرام دوستت خواهم داشتطوری ڪه حتی خودت هم از این عشق ب...

مشخص نیستندنه جای زخم هایتنه آنان که زخمت زده اندبه برکه ها ...

.مثل باران بهاری که نمی گوید کِیبی خبر در بزن و سرزده از راه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط