همین جاسوسان که تعدادشان خیلی زیاده شب ها در دور
اطراف منزل من یک کارهایی میکردند چی خواهید گفت دیوار ساختمان من را هرشب میکوبند علاوه بر تصرف عدوانی تا صبح وچنان محکم میکوبیدند تا صدایم بلند شود و به طرف حیاط من هیزم آتش زده پرتاب کردند دروازه من را سنگ میزدند همیشه با آهن وچوب بام من را میکوبیدند در خیابان یواشکی حمله میکردند وتنه میزدند و قصد در گیری داشتند وبه منزل من حمله می کردند ومن دفاع میکردم وصد وده را زنگ میزدم ومخفی می شدند با اسلحه شکاری به سمت منزل من می آمدند و وسایل زندگی ام وساختمانم سرقت شد و دو به عنف کردند وبا تبری که دزدیده بودند مخفی میخواستند من را بزنند یکبار پلیس صد وده آنها رادید وگرفت رها کرد سنگ روی بام من پرتاب میکردند میگفتیم دیوار قانونی بگیرید می گفتند نه ودادگستری رامیان محکوم نکرد وسه سال فرصت دادند واین کار ها را کردند وشاکی هم شدند ومن راهم محکوم کردند والان هم هر دروغی رامی بافند آیا من نباید دفاع مشروع میکردم و هر چی من بگم میگویند وچون دادگاه همچون دادگاه خانببین تا صالح است طرف آنان است و همین قضاییه در دادگاه خانببین قبلاً برای دفاع مشروع از دخترم بود ودر دادگاه بامن در گیر شدند وجریان ضرب و شتم دخترم را بگویم شاید غصه کربلا یا حضرت فاطمه زهرا بنت رسول الله را مقایسه کنید دختری که معصوم است و هیچ گناهی نکرده است ومن از غصه پیر شدم. وچند نفر جاسوس ومزاحم دائم حمید ومحسن ومرتضی وخیلی دیگر ودادگستری گلستان و دادگاهها ی تجدیدنظر استان گلستان نیز همراه پرطرفدار دادگاه خانببین و دادگستری رامیان بود .
- ۱.۲k
- ۰۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط