برگی شده، افتاده ام از شاخه به کویی
برگی شده، افتادهام از شاخه به کویی
چون باد مرا میبَری امّا به چه سویی؟
این چیست که جذبش شدهام موی تو؟ هرگز!
دلبستگی آن نیست که بسته است به مویی
ای غنچه که در عمق دلم ریشه دواندی
عشقی و عجب نیست که از سنگ برویی
من با تو چه باید بکنم عشقِ گریزان؟
با صید چه باید بکند ببرِ پتویی؟!
میخواهیام اما به چه عنوان؟ به چه منطق؟
میخواهمت اما به چه قیمت؟ به چه رویی؟
من بغضِ تو هستم چه بباری چه نباری
من راز تو هستم چه بگویی چه نگویی
چون باد مرا میبَری امّا به چه سویی؟
این چیست که جذبش شدهام موی تو؟ هرگز!
دلبستگی آن نیست که بسته است به مویی
ای غنچه که در عمق دلم ریشه دواندی
عشقی و عجب نیست که از سنگ برویی
من با تو چه باید بکنم عشقِ گریزان؟
با صید چه باید بکند ببرِ پتویی؟!
میخواهیام اما به چه عنوان؟ به چه منطق؟
میخواهمت اما به چه قیمت؟ به چه رویی؟
من بغضِ تو هستم چه بباری چه نباری
من راز تو هستم چه بگویی چه نگویی
۸۴۷
۱۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.