بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخ قسمت سوم :
از این آیات همان طور که در تفاسیر آمده استفاده میشود که این امت مفسد فی الارض در پشت سد محبوس شدهاند، و هیچ راهی برای خروج به سائر نقاط زمین تا وقتی که سد باقی است ندارند؛ ولی چون وعده خدا برسد، خداوند آن سد را منهدم نموده و یا سوراخ و شکافی در آن ایجاد می کند و بدینوسیله این قوم از زندان خارج و به روی مردم برای فساد و شر گسیل خواهند شد.
بنابر آنچه ذکر شد بر عهده باحثین و مورخین است که بیان کنند که این قوم مغول که از شمال چین به سوی ایران و عراق و شام و قفقاز و آسیای صغیر آمدهاند، کجاست آن سدی که دارای چنان اوصافی است که از روی آن عبور کردند؟ و چگونه آن را خرد کردند تا توانستند از آن بگذرند و شهرها را واژگون و زیر و زبر کنند؟
اگر مراد از یأجوج و مأجوج، قوم مغول و تاتار هستند این اشکال باقی است؛ و اگر تاتار و غیر تاتار از امتهای مهاجم نبودهاند، پس این سدی که مشید به آهن است و در پشت آن از هزاران سال پیش، این امت مفسد زندانی هستند که نتوانند هجوم آورده و بشر را دستخوش هلاک و تبار سازند کجاست؟
و ما امروز می دانیم که تمام نقاط زمین بواسطه خطوط زمینی و هوائی و دریائی به هم پیوسته است و هیچ سد و مانع طبیعی چون کوهها و دریاها یا مانع صناعی چون سدها و دیوارهای بلند قلعهها و خندقها نمی تواند امتی را از امت دیگر جدا سازد؛ پس معنای منسد بودن و جدا بودن قومی چون یأجوج و مأجوج از دنیا بواسطه تنگهای که مسدود به سدی شده باشد چه خواهد بود؟
و آنچه را که من برای دفع این اشکال میدانم ـ والله أعلم ـ آن است که قول خدا که می فرماید دکآء، از دک است به معنای ذلت؛ چنان چه در لسان العرب آمده است: و جبل دک یعنی ذلیل. و مراد از این که ما سد را دکاء قرار میدهیم آن است که آن را ذلیل یعنی غیر مقاوم می نمائیم به طوری که دیگر به آن اعتنائی نمیشود، و از جهت اتساع راهها و طرق ارتباط و تنوع وسائل حرکت بری و بحری و جوی از آن استفادهای نمی شود.(پایان)
پاسخ قسمت سوم :
از این آیات همان طور که در تفاسیر آمده استفاده میشود که این امت مفسد فی الارض در پشت سد محبوس شدهاند، و هیچ راهی برای خروج به سائر نقاط زمین تا وقتی که سد باقی است ندارند؛ ولی چون وعده خدا برسد، خداوند آن سد را منهدم نموده و یا سوراخ و شکافی در آن ایجاد می کند و بدینوسیله این قوم از زندان خارج و به روی مردم برای فساد و شر گسیل خواهند شد.
بنابر آنچه ذکر شد بر عهده باحثین و مورخین است که بیان کنند که این قوم مغول که از شمال چین به سوی ایران و عراق و شام و قفقاز و آسیای صغیر آمدهاند، کجاست آن سدی که دارای چنان اوصافی است که از روی آن عبور کردند؟ و چگونه آن را خرد کردند تا توانستند از آن بگذرند و شهرها را واژگون و زیر و زبر کنند؟
اگر مراد از یأجوج و مأجوج، قوم مغول و تاتار هستند این اشکال باقی است؛ و اگر تاتار و غیر تاتار از امتهای مهاجم نبودهاند، پس این سدی که مشید به آهن است و در پشت آن از هزاران سال پیش، این امت مفسد زندانی هستند که نتوانند هجوم آورده و بشر را دستخوش هلاک و تبار سازند کجاست؟
و ما امروز می دانیم که تمام نقاط زمین بواسطه خطوط زمینی و هوائی و دریائی به هم پیوسته است و هیچ سد و مانع طبیعی چون کوهها و دریاها یا مانع صناعی چون سدها و دیوارهای بلند قلعهها و خندقها نمی تواند امتی را از امت دیگر جدا سازد؛ پس معنای منسد بودن و جدا بودن قومی چون یأجوج و مأجوج از دنیا بواسطه تنگهای که مسدود به سدی شده باشد چه خواهد بود؟
و آنچه را که من برای دفع این اشکال میدانم ـ والله أعلم ـ آن است که قول خدا که می فرماید دکآء، از دک است به معنای ذلت؛ چنان چه در لسان العرب آمده است: و جبل دک یعنی ذلیل. و مراد از این که ما سد را دکاء قرار میدهیم آن است که آن را ذلیل یعنی غیر مقاوم می نمائیم به طوری که دیگر به آن اعتنائی نمیشود، و از جهت اتساع راهها و طرق ارتباط و تنوع وسائل حرکت بری و بحری و جوی از آن استفادهای نمی شود.(پایان)
- ۹۶۵
- ۰۸ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط