frozen hearts ...
frozen hearts ج
پارت 14
ویو لینو
با نور خورشید که به صورتم میخورد بیدار شدم. هان توی بغلم مثل یه سنجاب خودش جمع کرد بود. از حجم کیونی بوسی روی پیشونیش زدم که باعث شد بیدار شه.
لینو: سلام شاهزاده من.
هان با خجالت رفت زیر پتو.
هان: سلام.
پتو از روش کنار کشیدم و بوسیدمش.
لینو: بیبی تو الان مال منی نیاز به خجالت نیست.
هان( با خجالت ): اوهوم.
لینو : سنجاب کیوت من.
از گشنگی شکم صدا داد. هان و من خند ریزی کردیم.
هان: خرگوش گرسنه من.
لینو : بله خیلی هم گرسنه الان سنجاب میخوره سیر شه.
افتادم رو هان و شروع کردم گاز گرفتن گردنش.
هان( با درد): لینو بسه.
لینو: باشه کوچولوم بریم غذا بخوریم.
بعد پاشودیم و هان هواسش نبود لخته میخواست بره بیرون .
لینو: بیب میخوای همه ببیننت؟
ویو هان
از خجالت مردم پسر خنک میخواستی لخت بری بیرون. از خجالت دویدم توی حموم تا خودم بشورم که لینو هم اومد.
هان : بزار کار من تموم شه بعد بیا.
لینو : نوچ میخوام باهات بیام حموم.
یه کم خجالت کشیدم ولی خب خودم دوست داشتم چ از طرفی کمرم درد میکرد یکی رو میخواستم ماساژش بده.
هان : ( با خجالت ): باشه.
لینو اومد داخل رو با هم شروع کردیم حموم کردن . لینو با صابون بدن من شست و کمرم ماساژ داد بعد من صابون گرفتم بدن لینو شستم. لینو من بین خودش دیوار حبس کرد بوسیدتم و من همراهیش کردم بعد شروع کرد گاز گرفتنم از لبم شروع کرد و محکم گاز میگرفت.
هان( با درد): اههه.
لینو: ببخشید بیب.
لینو پایین تر رفت گردن کبود کرد و شروع کرد کبود کردن کل بدنم بعد از کبود کردم دل کند و بغلم کرد و توی وان گذش بدنم شست و با هم اومدیم بیرون.
پارت 14
ویو لینو
با نور خورشید که به صورتم میخورد بیدار شدم. هان توی بغلم مثل یه سنجاب خودش جمع کرد بود. از حجم کیونی بوسی روی پیشونیش زدم که باعث شد بیدار شه.
لینو: سلام شاهزاده من.
هان با خجالت رفت زیر پتو.
هان: سلام.
پتو از روش کنار کشیدم و بوسیدمش.
لینو: بیبی تو الان مال منی نیاز به خجالت نیست.
هان( با خجالت ): اوهوم.
لینو : سنجاب کیوت من.
از گشنگی شکم صدا داد. هان و من خند ریزی کردیم.
هان: خرگوش گرسنه من.
لینو : بله خیلی هم گرسنه الان سنجاب میخوره سیر شه.
افتادم رو هان و شروع کردم گاز گرفتن گردنش.
هان( با درد): لینو بسه.
لینو: باشه کوچولوم بریم غذا بخوریم.
بعد پاشودیم و هان هواسش نبود لخته میخواست بره بیرون .
لینو: بیب میخوای همه ببیننت؟
ویو هان
از خجالت مردم پسر خنک میخواستی لخت بری بیرون. از خجالت دویدم توی حموم تا خودم بشورم که لینو هم اومد.
هان : بزار کار من تموم شه بعد بیا.
لینو : نوچ میخوام باهات بیام حموم.
یه کم خجالت کشیدم ولی خب خودم دوست داشتم چ از طرفی کمرم درد میکرد یکی رو میخواستم ماساژش بده.
هان : ( با خجالت ): باشه.
لینو اومد داخل رو با هم شروع کردیم حموم کردن . لینو با صابون بدن من شست و کمرم ماساژ داد بعد من صابون گرفتم بدن لینو شستم. لینو من بین خودش دیوار حبس کرد بوسیدتم و من همراهیش کردم بعد شروع کرد گاز گرفتنم از لبم شروع کرد و محکم گاز میگرفت.
هان( با درد): اههه.
لینو: ببخشید بیب.
لینو پایین تر رفت گردن کبود کرد و شروع کرد کبود کردن کل بدنم بعد از کبود کردم دل کند و بغلم کرد و توی وان گذش بدنم شست و با هم اومدیم بیرون.
- ۶.۶k
- ۱۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط