شب بود ومن با دوستم ملکا داشتم فیلم میدیدم من و ملکا داخل
شب بود ومن با دوستم ملکا داشتم فیلم میدیدم من و ملکا داخل یک خونه زندگی می کنیم و عادت داریم تا دیر وقت بیدا باشیم ساعت۱۲شب بود یک پیامک به گوشی من ارسال شد من خوندمش«این پیامک رو به۱۰نفر بفرست واگر نه کشته میشی »من به این نوع پیامک ها اعتقاد ندارم برای همین نادیده گرفتمش و خوابیدم ساعت نزدیک ۳بود صدای شکس شدن چیزی میومد من به صدا توجه نکردم و فکر کردم گربه بوده واما این صدا چند بار تکرار شد منو ملکا وحشت کردیم😨 پرده اتاق رو کنار زدیم و یک مرد رو دیدیم که با یک رنگ قرمز داشت رو چمن ها چیزی می نوشت نوشته بود«باید به پیام توجه می کردی»من وحشت زده یاد پیام افتادم 😰 زود موبایلم رو برداشتم و به پلیس زنگ زدم با اومدن پلیس نگرانیم کم تر شد و یک نفس عمیق کشیدم😮
پلیس به من گفت این مرد تا الان به خیلی از مردم این پیام رو داده و۱۵نفر رو تا الان کشته و اون می خواسته وارد خونتون بشه و با تبر شما رو به قتل برسونه 😨😨
پلیس به من گفت این مرد تا الان به خیلی از مردم این پیام رو داده و۱۵نفر رو تا الان کشته و اون می خواسته وارد خونتون بشه و با تبر شما رو به قتل برسونه 😨😨
۲.۶k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.