پادشاهی درویشی رابه زندان انداختنیمه شب خواب دیدکه بیگنا

پادشاهی درویشی رابه زندان انداخت،نیمه شب خواب دیدکه بیگناه است، پس اوراآزاد کرد،
،پادشاه گفت حاجتی بخواه .درویش گفت :وقتی خدایی دارم که نیمه شب تو را بیدار میکندتامرا ازبند رها کنی،، نامردیست که ازدیگری حاجت بخواهم،،،
.
اون بالایی پشت پناه همون...
دیدگاه ها (۱۰۲)

"سلطان دلها"باش, اما دل نشکن . بزار همه عاشقت باشن اما تو عا...

یه‌ شبِ مهتاب‌         ماه‌ میاد تو خواب‌منو و و می‌بره‌    ...

به لبخنـــــــدتان اجازه دهیدتا دنیــــایتان را تغییر دهدولی...

ﺍﺯ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ ﻭﺍﺳﻢ ﭘﯿﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﮐﻪ.............ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﯼ ﻏﻠﻄﯽ ﮐﺮﺩﯾ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط