بعد از سه سال رابطه هارو و ا.ت خیلی خوب بود ولی سانزو عضو
بعد از سه سال رابطه هارو و ا.ت خیلی خوب بود ولی سانزو عضور باند خلافکار شد به نام بانتن که خیلی خطرناک بود هارو همیشه خونی برمیگشت خونه و حوصله نداشت ولی ا.ت سعی کرد درک کنه تا اینکه یروز
هاروچیو به یک ماموریت خیلی فوری رفت که امشب قرار نبود برگرده ا.ت خونه تنها بود هارو در رو قفل کرده بود تا باند دشمن حمله نکنه ا.ت داخل خونه سردش شده بود بخاطر همین شومینه رو زیاد کرد و رفت از اتاق پتو بیاره ولی...
همین که پاش رو گزاشت اتاق بوی سوختگی رسید به دماغش سریع رفت طبقه پایین دید مبل کنار شومینه آتیش گرفته خواست خاموش کنه ولی آتیش شدید تر شد رفت در رو باز کنه تا فرار کنه که در قفل بود میخواست از پنجره بپره پایین ولی ارتفاع زیاد بود هیچکاری از دستش برنمیومد نشست یجا و از بوی زیاد دود بیهوش شد
[بونتن]
رئیس عمارت آتیش گرفته
+چی... ا.ت لاید سریع بریم
هارو سوییچ رو برداشت و رفت سمت ماشین پاهاش رو گزاشت روی گاز و با سرعت باد رسید ب ویلا وقتی رسید بدون اهمیت به اینکه دستش یا پاهاش میسوزه رفت داخل آتیش سوزی ا.ت رو دید و برداشت آورد بیرون و رفتن سمت بیمارستان
:نیم ساعت بعد:
دکتر=چشماش رو معاینه کردیم ولی چشماش نیاز به عینک دارن
سانزو تا این حرف دکتر رو شنید قلبش پودر شد رفت کنار ا.ت
+عشقم میتونم بیام
_بیا
+سلا...
_میخوام یمدت حدود سه چهار ماه تنها باشم
+توک نمیخوای بری؟
_باید فکر کنم
+چرا؟؟؟
_گفتم باید فکر کنم
سانزو باشه ای گفت و رفت بیرون جلو در نشست و آروم اشک ریخت بعد لبخند تلخی زد و زیر لب گفت چشم یاقوتی من ترکم نکن
_سه ماه بعد_
سانزو گلوله رو توی شقیقه مرد خالی کرد رفت طبقه پایین درحال تمیز کردن تفنگ بود که ....
_سانزو!؟
سانزو تا صدای فرشتش رو شنید دوید سمتش
+عسلکم عینکت چقدر بهت میاد چ خوشگل شدی امروز چیزی شده؟
_خب گفتم بیا از هم جدا بشیم برای دوتامون خوبه
+چی... بریا دوتامون نه نه عمرا
_تو خلافکاری خطرناکی میترسم
+از من میتر..سی؟
_آره
+باشه باشه
سانزو از اونجا دوید رفت جلو آینه وایستاد به رخماش نگاه کرد به خوش نگاه کرد به خون پیراهنش نگاه کرد
+من هیولام ...
مشت زدن به آینه*
+منم میخواستم عاشق بشم من نمیخواستم بترسه تنها کسی که میتونست ازین قرصا نجاتم بودی چطوری میخوای این خاطرات رو پاک کنی همینقدر آسون بود چی میشه گمشی ازینجا تو خوابمم نیا توف به روزایی که ساقی من بودی نگهت داشتم زوری من تا جایی کا تونستی ازم دوری کردی منم قلب دارم
پایان
_______
میدونم ریدم ولی بروم نیارید
هاروچیو به یک ماموریت خیلی فوری رفت که امشب قرار نبود برگرده ا.ت خونه تنها بود هارو در رو قفل کرده بود تا باند دشمن حمله نکنه ا.ت داخل خونه سردش شده بود بخاطر همین شومینه رو زیاد کرد و رفت از اتاق پتو بیاره ولی...
همین که پاش رو گزاشت اتاق بوی سوختگی رسید به دماغش سریع رفت طبقه پایین دید مبل کنار شومینه آتیش گرفته خواست خاموش کنه ولی آتیش شدید تر شد رفت در رو باز کنه تا فرار کنه که در قفل بود میخواست از پنجره بپره پایین ولی ارتفاع زیاد بود هیچکاری از دستش برنمیومد نشست یجا و از بوی زیاد دود بیهوش شد
[بونتن]
رئیس عمارت آتیش گرفته
+چی... ا.ت لاید سریع بریم
هارو سوییچ رو برداشت و رفت سمت ماشین پاهاش رو گزاشت روی گاز و با سرعت باد رسید ب ویلا وقتی رسید بدون اهمیت به اینکه دستش یا پاهاش میسوزه رفت داخل آتیش سوزی ا.ت رو دید و برداشت آورد بیرون و رفتن سمت بیمارستان
:نیم ساعت بعد:
دکتر=چشماش رو معاینه کردیم ولی چشماش نیاز به عینک دارن
سانزو تا این حرف دکتر رو شنید قلبش پودر شد رفت کنار ا.ت
+عشقم میتونم بیام
_بیا
+سلا...
_میخوام یمدت حدود سه چهار ماه تنها باشم
+توک نمیخوای بری؟
_باید فکر کنم
+چرا؟؟؟
_گفتم باید فکر کنم
سانزو باشه ای گفت و رفت بیرون جلو در نشست و آروم اشک ریخت بعد لبخند تلخی زد و زیر لب گفت چشم یاقوتی من ترکم نکن
_سه ماه بعد_
سانزو گلوله رو توی شقیقه مرد خالی کرد رفت طبقه پایین درحال تمیز کردن تفنگ بود که ....
_سانزو!؟
سانزو تا صدای فرشتش رو شنید دوید سمتش
+عسلکم عینکت چقدر بهت میاد چ خوشگل شدی امروز چیزی شده؟
_خب گفتم بیا از هم جدا بشیم برای دوتامون خوبه
+چی... بریا دوتامون نه نه عمرا
_تو خلافکاری خطرناکی میترسم
+از من میتر..سی؟
_آره
+باشه باشه
سانزو از اونجا دوید رفت جلو آینه وایستاد به رخماش نگاه کرد به خوش نگاه کرد به خون پیراهنش نگاه کرد
+من هیولام ...
مشت زدن به آینه*
+منم میخواستم عاشق بشم من نمیخواستم بترسه تنها کسی که میتونست ازین قرصا نجاتم بودی چطوری میخوای این خاطرات رو پاک کنی همینقدر آسون بود چی میشه گمشی ازینجا تو خوابمم نیا توف به روزایی که ساقی من بودی نگهت داشتم زوری من تا جایی کا تونستی ازم دوری کردی منم قلب دارم
پایان
_______
میدونم ریدم ولی بروم نیارید
۴.۰k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.