سلام دوستان
سلام دوستان
مهمون امروزمون برادر پویا هست🥰✋
*مسافر تاسوعا...*🕊️
*شهید پویا ایزدی*🌹
تاریخ تولد: ۱/ ۶ / ۱۳۶۲
تاریخ شهادت: ۱ / ۸ / ۱۳۹۴
محل تولد: لنجان ، اصفهان
محل شهادت: سوریه
*🌹راوی← آقا پویا در انجام کارهای خیر خیلی فعال بود🌙 و به صورت ناشناس به نیازمندان کمک مالی میکرد💫بعضی مواقع بسته ها را میداد و میگفت بگید از یه مرد غریبه هست🌙حتی چهره اش هم آشکار نمیکرد🌷همسرشهید← یک ماه قبل از اعزام به سوریه به خانه آمد و گفت: "من امشب میروم گلزار شهدا و شب هم نمیآیم".🍁فهمیدم دوباره هوایی شده است، آن شب را به سختی صبح کردم،🥀صبح با چشمان پف کرده آمد.‼️فهمیدم او هم گریه کرده است.🥀گفت: "من هیچ دلبستگی به دنیا ندارم فقط تنها دلبستگیام، تو و ریحانه هستید از شهدا خواستم این دلبستگی را از من بگیرند".🌙وقت اعزام پویا بود🥀من و دخترم گریه میکردیم🥀ریحانه میخواست همراه پدرش برود،🍂 آقا پویا سوار ماشین شد🚖 بدون اینکه نگاهمان کند رفت،🕊️ چند دقیقه بعد تماس گرفت تا ببیند ریحانه آرام شده یا نه؟📞 و من هم گفتم بله و او هم خداروشکر کرد،🌙 همسرم اصلا طاقت گریه های من و دخترمان را نداشت🥀 ولی آن روز فهمیدم واقعا از ما دل کنده است،🌙پویا فرماندهی تانک را به عهده داشت💫و به گفته همرزمانش مسیر عملیات را پاکسازی و پیشروی میکردند🪄ایشان روز جمعه بود که با اصابت موشک کورنت اسرائیلی به تانکش💥در روز تاسوعای حسینی🏴عباس گونه🥀شربت شهادت را نوشید.»🕊️بهشت گوارای وجودتــ مسافر تاسوعا*🕊️🕋
*شهید پویا ایزدی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos313*
مهمون امروزمون برادر پویا هست🥰✋
*مسافر تاسوعا...*🕊️
*شهید پویا ایزدی*🌹
تاریخ تولد: ۱/ ۶ / ۱۳۶۲
تاریخ شهادت: ۱ / ۸ / ۱۳۹۴
محل تولد: لنجان ، اصفهان
محل شهادت: سوریه
*🌹راوی← آقا پویا در انجام کارهای خیر خیلی فعال بود🌙 و به صورت ناشناس به نیازمندان کمک مالی میکرد💫بعضی مواقع بسته ها را میداد و میگفت بگید از یه مرد غریبه هست🌙حتی چهره اش هم آشکار نمیکرد🌷همسرشهید← یک ماه قبل از اعزام به سوریه به خانه آمد و گفت: "من امشب میروم گلزار شهدا و شب هم نمیآیم".🍁فهمیدم دوباره هوایی شده است، آن شب را به سختی صبح کردم،🥀صبح با چشمان پف کرده آمد.‼️فهمیدم او هم گریه کرده است.🥀گفت: "من هیچ دلبستگی به دنیا ندارم فقط تنها دلبستگیام، تو و ریحانه هستید از شهدا خواستم این دلبستگی را از من بگیرند".🌙وقت اعزام پویا بود🥀من و دخترم گریه میکردیم🥀ریحانه میخواست همراه پدرش برود،🍂 آقا پویا سوار ماشین شد🚖 بدون اینکه نگاهمان کند رفت،🕊️ چند دقیقه بعد تماس گرفت تا ببیند ریحانه آرام شده یا نه؟📞 و من هم گفتم بله و او هم خداروشکر کرد،🌙 همسرم اصلا طاقت گریه های من و دخترمان را نداشت🥀 ولی آن روز فهمیدم واقعا از ما دل کنده است،🌙پویا فرماندهی تانک را به عهده داشت💫و به گفته همرزمانش مسیر عملیات را پاکسازی و پیشروی میکردند🪄ایشان روز جمعه بود که با اصابت موشک کورنت اسرائیلی به تانکش💥در روز تاسوعای حسینی🏴عباس گونه🥀شربت شهادت را نوشید.»🕊️بهشت گوارای وجودتــ مسافر تاسوعا*🕊️🕋
*شهید پویا ایزدی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos313*
۲.۰k
۲۸ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.