/ این بار زنده می خواهمت نه در رویا ، نه در مجاز این که خ
/ این بار زنده می خواهمت نه در رویا ، نه در مجاز این که خسته بیایی بنشینی در برابرم نه لبخند بزنی آن گونه که در رویاست و نه نگاهی عاشقانه بدوزی در نگاهم سر خسته ات را روی شانه ام بگذاری و به جای دوستت دارم بگویی : گم کرده ام تو را ، کجایی ؟ ... آخراز مهر چه گفتم من و از کینه چه گفتی؟ آخ که به این عاشق دیرینه چه گفتی! خون می چکد از بوسه گرمت چه بگویم؟ ای نشتر جان سوز به این سینه چه گفتی؟! چون شمع سراپا شرر گریه ام ای خار با این تن پر آبله و پینه چه گفتی؟ ای کاش که از رستم پیروز نپرسند از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی؟ از خویش مکدر شد و چشم از همگان بست ای آه جگرسوز!... به آیینه چه گفتی!
۹.۷k
۰۵ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.