دلم يه روستای دور افتاده ميخواد
دلم يه روستای دور افتاده ميخواد
از اونا كه با غروب آفتاب روزشون تموم ميشه
و ميخوابن تا فردا از اونا كه با شير گاو صبونه ميخورن
از اون منظره های هميشه سبز
پتوهای سنگين چراغای نفتی لباسای گل گلی و بلند
آدمای ساده دل پاک همونايی كه هيچ
قصدی ندارن واسه اذيت كردن.
هانی آیدا پری افسانه بیایید بریم روستا🤕
از اونا كه با غروب آفتاب روزشون تموم ميشه
و ميخوابن تا فردا از اونا كه با شير گاو صبونه ميخورن
از اون منظره های هميشه سبز
پتوهای سنگين چراغای نفتی لباسای گل گلی و بلند
آدمای ساده دل پاک همونايی كه هيچ
قصدی ندارن واسه اذيت كردن.
هانی آیدا پری افسانه بیایید بریم روستا🤕
۲۸.۸k
۳۱ مرداد ۱۴۰۱