دلم ه روستای دور افتاده مخواد

دلم يه روستای دور افتاده ميخواد
از اونا كه با غروب آفتاب روزشون تموم ميشه
و ميخوابن تا فردا از اونا كه با شير گاو صبونه ميخورن
از اون منظره های هميشه سبز
پتوهای سنگين چراغای نفتی لباسای گل گلی و بلند
آدمای ساده دل پاک همونايی كه هيچ
قصدی ندارن واسه اذيت كردن.

هانی آیدا پری افسانه بیایید بریم روستا🤕
دیدگاه ها (۱۰۹)

بَرای خودِت یه چایی بریز نفسِ عمیق بِکش و از همین لَحظه لِذت...

آدمهای خوب همیشه اول داستان لبخند به لب دارند در عمیق ترین ف...

دوست داشتنت اندازه نداردحجم نمی خواهدوقتی تمام کشور وجودمسرز...

@aydaaay

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط