بگذار برایت چای بریزم

بگذار برایت چای بریزم
امروز به ‌شکل غریبی خوبی
صدایت نقشی زیباست بر جامه‌ای مغربی
و گلوبندت چون کودکی بازی می‌کند زیر آیینه‌ها…
و جرعه‌ای آب از لب گلدان می‌نوشد
بگذار برایت چای بیاورم،
راستی گفتم که دوستت دارم؟
گفتم که از آمدنت چقدر خوشحالم؟
حضورت شادی‌بخش است مثل حضور شعر
و حضور قایق‌ها و خاطرات دور...❤️


# نزار قبانی
دیدگاه ها (۳)

‌دوستت دارم و دیوانه ی چشمان تواممثل یک کلبه ی ویران شده ویر...

هر چشمک تو سلسله ای از اشاره هاستاین عادت قشنگ تمام ستاره ها...

گاهی میان خلوت جمع،یا در انزوای خویش،موسیقی نگاه تو را گوش م...

.«صبح بخیر به چشمانتو به شهری که تو جزئی از آن هستی👀❣»

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط