عمری ست که پابند کویرم مادر

عمری ست که پابند کویرم مادر
در چنگ شب و درد اسیرم مادر
غم های مرا به شانه هایت نسپار
بگذار به درد خود بمیرم مادر

#مریم_حقیقت
دیدگاه ها (۳)

دنیا که به پایان رسیدرؤیاهادنیایی دیگر خواهند ساختو خنده ی ت...

سکوت می‌کنم و عشق، در دلم جاری استکه این شگفت‌ترین نوع خویشت...

بیا که بار دگر گل به بار می‌آیدبیار باده که بوی بهار می‌آیدد...

شکوفه‌هایی که از بهار می‌گوینددروغ های طبیعی‌انددر سفره‌های ...

می خواهم با تو باشم ...تویِ یک اتاقِ ساده ی کاهگلی ،با پنجره...

ای غم! تو با این کاروان ِ سوگواران تا کجا همراه می آیی ؟ دیگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط