بارالها

بارالها…
از کوی تو بیرون نشود
پای خیالم
نکند فرق به حالم ....
چه برانی،
چه بخوانی…
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی…
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی..
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد…
نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این
خانه مرا نیست پناهی
دیدگاه ها (۱۳)

در “نقاشی هایم” تنهاییم را پنهان می کنم…در “دلم” دلتنگی ام ر...

ﭼـــــــــــــــــاﺩﺭﯼ ﺍﮔـــــــــــــــــــــــرﻫــــــــــ...

ﮔـــﻠﻪ ﺩﺍﺭﻡ ...ﺍﺯﮐﻪ, ﻧﻤـــــﯿﺪﺍﻧﻢ ...ﺍﺯﭼﻪ,ﻧﻤـــــــــﯿﺪﺍﻧﻢ ....

درمان ده بیماری با 10 گیاهگیاهان نه تنها در پخت غذا ایجاد طع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط