می گفت

✅ می گفت :
به مادرم گفتم ننه بلاخره رفتم جبهه و کسی شدم

🔺 ذوق کرد و گفت : ننه فدات بشه ،می دونستم تو آخرش یه چیزی می شی.
خب ننه چیکاره ای؟
گفتم :شهردار

🔻 فداش بشم نگذاشت حرف از دهنم در بیاد کل محله فهمیدن من شهردار شدم
قربون ننه ام برم!

♦ ️نمی دونست شهردار تو جبهه کارش شستن ظرفها و جارو کردن سنگره.
مادره دیگه دوست داره بچه اش یه کاره ای بشه!!!
#محمد_احمدیان
@raviankomail
دیدگاه ها (۱)

🚩 بگذارید من چند جمله حالا اینجا به شما جوانها بگویم؛ عزیزتر...

ما شهید ندادیم ڪہ مرغ و میوه ارزان شود،ما شهید دادیم ڪہ #بی_...

#وصیت سرلشگر خلبان#شهیدحسین_خلعت_بری_مکرم🌷 اگر ذره ای از #خا...

📜 #وصیتنامه#شهیدمجیدمحمدی🌷 ما که رفتیم🕊 💐 مادری پیر دارمو ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط