دلم برا روزهایی تنگ هست که میدانم باز نخواهد گشت

دلم برا روزهایی تنگ هست که میدانم باز نخواهد گشت...
برای پدرم که دیگر حضورش را احساس نخواهم کرد...
به راستی که چه زود دیر می شود...
چهل روز بی تو ای سلطان خانه بسرشد.
این گوهرگمگشته به دنیا پدرم بود
محبوب همه یار همه تاج سرم بود
هر جا که زمن نام و نشانی طلبیدند
آوازه او،همه جا سند معتبرم بود
آنکس که مرا روح و روان بودپدر بود
*افسوس که رفت از سرم آن سایه رحمت*
آنکس که برایم نگران بود پدرم بود.
دیدگاه ها (۱۶)

‌نقــّــــاشِ خــــوبی نــبودم...اما...ایــــــــن روزها...ب...

.

بیادتم پدر جان.

کامنت پلیز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط