بی عطر تنت سخت پریشانم و ای کاش

بی عطر تنت سخت پریشانم و ای کاش
میشد کمی از حجره‌‌ی عطار خریدت ...
دیدگاه ها (۲)

شَب به شَبواژه به واژه عِشق وَرزیدم تو راامشب اما تا سحر دیو...

آدم برای حوّا میوه ممنوعه را خوردمن که دیگرحسابوکتابمجداست.....

خانہ هایے ڪہ در آن،مـادر نفس بڪشدهیچ گلدانے خشڪ نمےشود....تا...

「 هزار باغِ گل از دامن تُ مے‌روید..」

یک دم با خیال من با من بمان بگذار با هر نگاه دلم. برای بوسید...

ای کاش میشد... 💔😔

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط