نه! نگران نباش. از کنارت که رد میشوم، طوری دندانهایم را روی هم میفشارم، که دهانم غلط کند؛ به اعتراف دوست داشتنت باز شود! دستانم را طوری درون جیبهام حبس میکنم، که به شوق گرفتن دستهات از تنم جدا نشوند! لطفاً نگرانم نباش! خوب بودن را خوب بلدم بازی کنم!
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.