مادر ...
مادر ...
واژه غريبيست مادر ..نمدونم چي درموردش بگم فقط ميتونم بگم دلم تنگه واسه حرفات واسه خنده هات واسه دستهاي كه واسه نوازش بود دلم هواي ديدن چشماي سبزتو كرده حتي دلم هواي دعواهاتو كرده اخمو تخمات اما اين دل تنگيا ديگه فايده اي نداره چون اين داغ دل تنگي تا زنده ام رو دلم بايد بمونه بايد حسرت بخورم حسرت
مامانم عاشقتم دوست دارم به همون مهربونيات دلم تنگه واست
ماماني دلم تنگه اون چشماي سبز ....
واژه غريبيست مادر ..نمدونم چي درموردش بگم فقط ميتونم بگم دلم تنگه واسه حرفات واسه خنده هات واسه دستهاي كه واسه نوازش بود دلم هواي ديدن چشماي سبزتو كرده حتي دلم هواي دعواهاتو كرده اخمو تخمات اما اين دل تنگيا ديگه فايده اي نداره چون اين داغ دل تنگي تا زنده ام رو دلم بايد بمونه بايد حسرت بخورم حسرت
مامانم عاشقتم دوست دارم به همون مهربونيات دلم تنگه واست
ماماني دلم تنگه اون چشماي سبز ....
۶۵۰
۲۷ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.