پرده بی افکن ز رخت ماه تاب

پرده بی افکن ز رخت ماه تاب
از دل من رفته همه صبر و تاب
ای که دل از ماه وپری برده ای
ماه وشان را همه سر خورده ای
چشم و دو ابروی تو جادو گرند
ناز تو را ملک و ملک میخرند
فرشتگان محوی گل روی تو
بال زنان همه سر کوی تو
ابر به هوای تو بارانی است
رعد زداغت قاتل جانی است
ارض ز دستت به تکان امده
حور ز جنت به جهان امده
کاش مرا نیم نگاهی کنی
گوشه چشمی به سیاهی کنی
#اریو_موسوی
دیدگاه ها (۱)

منطق و فلسفه عــشق ...نمیدانم چیست ...؟مـن فقط ...بیشـتر از،...

خواهد گذشت این روز های بی کسی حالمان به می شو د میرسد هم ن...

توهمان عشق نخستین منی توهمان قبله گه دین منیهم مهی هم افتا...

بیـــــمار توام ، روی توام درمـانستجان داروی عاشـــقان رخ جا...

کاش با گناهانمان مانع ظهور آقا نباشیم😔..... السلام علیک یا ب...

کاش با گناهانمان مانع ظهور آقا نباشیم😔..... السلام علیک یا ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط