مرد نصفه شب در حالی که مست بوده میاد خونه و دستش می خوره

مرد نصفه شب در حالی که مست بوده میاد خونه و دستش می خوره به کوزه ی سفالی گرون قیمتی که زنش خیلی دوستش داشته، میوفته زمین و میشکنه مرد هم هونجا خوابش می بره…

زن اون رو می کشه کنار و همه چیو تمیز می کنه…
صبح که مرد از خواب بیدار میشه انتظار
داشت که زنش جر و بحث و شروع کنه و این کارو تا شب ادامه بده…
مرد در حالی که دعا می کرد که این اتفاق نیوفته میره اشپزخونه تا یه چیزی بخوره …
که متوجه یه نامه روی در یخچال می شه که زنش براش نوشته…
زن: عشق من صبحانه ی مورد علاقت روی میز آمادست…
من صبح زود باید بیدار می شدم تا برم برای ناهار مورد علاقت خرید کنم…
زود بر می گردم پیشت عشق من
دوست دارم خیلی زیاد…
مرد که خیلی تعجب کرده بود
میره پیشه پسرش و ازش می پرسه که دیشب چه اتفاقی افتاده بود؟
پسرش می گه : دیشب وقتی مامان تو رو برد تو تخت خواب که بخوابی و شروع کرد به اینکه لباس و کفشت رو در بیاره تو در حالی که خیلی مست بودی بهش گفتی…
هی خانوووم ، تنهااااام بزار ، بهم دست نزن…
من ازدواج کردم…





به سلامتی همه مردااوناییکه واقعامردن نه نامرد
دیدگاه ها (۱)

واییییی چه رمانتیکوهیجانیه

خیلی رمانتیکه....;-)

.ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﮕﻪ:√ ﺭﮊﺕ ﭘﺮﻧﮕﻪ،ﻭﻗﺘﯽ،√ ﺷﺎﻟﺘﻮ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﺟﻠﻮ،ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﮕﻪ:√ ﯾﻘ...

,★ﺍﻭﻧـــــے ﮐﻪ ﺭﻓـــﺖ رفتــہ ⇇ﺍﮔــــہ ﺑﺮﮔـــــــﺮﺩﻩ ﺍﺯ " ﺩﻭﺳ...

گل وحشی منپارت ۵ ویو تهیونگات خیلی خوشگل بود، واییی چم شده ن...

the other side of the world

♡𝑭𝒓𝒐𝒎 𝒎𝒚 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 :: part⁵( ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط