تا ماه شدی برکه شدمباتن تب دار آیینه شدم محوشدی،تکه و تکرار بایدبنشینم،بنوازم ،بنوازیشهنازشوی،ناز شوم بانفس تارمن پنجره راپلک زدمتا تو بیاییشایدکه دری بازشوددردل دیوار