وقتی که رفتی روزگارم در به در شد

وقتی که رفتی روزگارم در به در شد
از حال وروزم قاصدک هم بی خبر شد!

باد آمد وطوفان وزید وشد زمستان
سرما به تن آمد نشست ودیده،تر شد!

مثل درخت بی زبان دردست جلاد
فرمان قتلم عاقبت فکر تبر شد!

یک لحظه دیدم پنجره با پرده لرزید
عمرم به پای پنجره بیخود هدر شد!

چون عقربه از حرکت ایام جا ماند
پس ناگهان سیر زمان زیر وزبر شد!

وقتی که رفتی نبض من آرام جان داد
فردا که شد،مرگم...عجب!!تیتر خبر شد !
@monlightyy
دیدگاه ها (۲۵)

#جانم حضرت زهرا س بر مقدم دختر پیمبر صلوات برچشمه ی پاک حوض ...

تو را با جوهر زر مینویسمشبیه درُ و گوهر مینویسم درون دفتر شع...

عــذر خــواهـی بـه درد اونی مـیـخــوره کهتـو خـیــابــون بــ...

دلم میخواهد " تمام شهر " را نگهبان " خود " کنم!!!!...... آ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط