درد وجودم را فقط همدرد می فهمد

درد وجودم را فقط همدرد می فهمد
صبر دلم را غالبا یک مرد می فهمد

صادق نبود و در وفاداری کم آوردم
یاس هدایت را سگ ولگرد می فهمد

در پشت در درمانده ام, از درد می لرزم
سوز نفسها را هوای سرد می فهمد

در عین خودکامی گمان می کرد می مانم
آخر نفهمید و گمان می کرد می فهمد

برباد رفتن را به رسم برگ بادا باد
فصلی که جانم را به لب آورد می فهمد

با آنکه گیجم از سخنها و پریشانم
گوشم اگر گوید بیا برگرد می فهمد

‫##حسین_آهنی
دیدگاه ها (۳)

بـا مـن لـج نکـن بغــض نـفهم!ایـن که خــودت را گوشـه ی گـلو ...

#روزی_که_برگردی...اگرچه گفته بودی پای عشقت تا ابد مَردیولی ر...

#برمیگردمبه شب و پنجره بسپار که بر می گردمعشق را زنده نگه دا...

خوابم نمی برد ...ﺑِﻪ ﻫَﻤـﻪ ﭼﯿﺰ ﻓِﮑﺮ ﮐَـﺮﺩﻩﺍَﻡ...بیشتر به  تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط