رفت

رفت...

بـــــدونه خداحافظے

شاید می دانست بـــــدون او حتے

نمیخواهـــــم خدانگهدارم

باشد
دیدگاه ها (۱)

هر صبح،طلوعِ لبخندت رابه انتظار نشسته ام

خیلی نوشته بودم همشُ پاک کردمخلاصه ش این بود: دلم تنگه برات

🍁 تنها نشستن رابه تمام بودن های مسمومترجیح می دهمبعضی ها وقت...

⇍زندگــی میگـــذره ⇍فقط تـوے محبـت ڪردن ⇍بایـــد تعادل داشتـ...

ولی شاید می شد منصرفش کرد🫠🙃

شاید تو…سکوت میان کلامم باشی!دیده نمیشویاما من تو را احساس م...

شاید در زندگی بعدیمان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط