رئیسبار

#رئیس_بار

پارت(۲۵)

ا/ت: کوک، من از این وضعیت بدم نمیاد، خیلی وقته بهش عادت کردم، پس تو هم لطفا باهاش کنار بیا
کوک: عااا باشه
ا/ت: تازه تو کارات اگه به من نیاز داشتی هم میتونم کمکت کنم
کوک: اوم، باشه مرسی
ا/ت: خیلی خب من رفتم، به کارات برس
کوک: باشه
(ا/ت رفت و برایان اومد تو)
~ببخشید قربان
کوک: چیشده
~از طرف مافیای چین، پیغامی براتون اوردن، گفتن که یه مهمونی تجملی دارن برای مافیا های سراسر کشور ها، شما رو هم دعوت کردن
کوک: کجا و برای کی؟
~تو چین، شنبه همین هفته ساعت ۶ عصر تا نیمه شب، ادرس رو هم براتون فرستادن
کوک: باشه پس یعنی دو روز دیگه؟
~بله
کوک: باشه، به کارت برس
~چشم
کوک: صبر کن، به ا/ت بگو بیاد کارش دارم
~چشم قربان
(رفت و ا/ت رو صدا زد)
ا/ت: چیشده جونگ کوک، داشتم برای امتحان فردام میخوندم
کوک: میخواستم یه چیزی بهت بگم
ا/ت: جانم؟ بگو
کوک: مافیای چین، اقای لین همه مافیا های سراسر کشور ها رو دعوت کرده به یه مهمونی تو چین، پس فردا بعد از ظهر بلیط هواپیما میگیرم باید بریم، اماده باشی
ا/ت: اما.. من هیچ لباس مناسبی ندارم
کوک: با تام برین خرید هرچی دوست داشتی بگیر
ا/ت: نمیشه با هم بریم؟ تو هم با سلیقه ی من یه چیزی بگیر
کوک: اوممم واقعا؟ باشه(لبخند) برو اماده شو تا بریم
ا/ت: باشه(ذوق)

{ویو ا/ت}
با کوک رفتیم یه پاساژ بزرگ، و رفتیم توی یکی از مغازه های لباس فروشی که خیلی هم بزرگ بود هم مردونه داشت هم زنونه، کوک چند تا لباس برام انتخاب کرد و منم رفتم و پوشیدم، از بعضیاش ایراد میگرفت و میگفت که خوب نیست، منم عوضشون میکردم، بالاخرههه یکی رو پسندید، حالا نوبت خودش بود منم چند تا کت شلوار برداشتم و دادم بهش تا بپوشه، اخرش یکیش خیلی نظرم رو جلب کرد، یه کت شلوار سورمه ای، خیلی بهش میومد، رفتیم و حساب کردیم و برگشتیم خونه
...
دیدگاه ها (۸)

★kim taehyung★ #بی_تی_اس #وی #تهیونگ

★taekook★#بی_تی_اس #تهکوک #وی #تهیونگ #کوک #جونگکوک

#MY_IDOL 💜part:10.....................................نگاه ه...

★BTS★ #بی_تی_اس

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط