ارباب زاده خشن
ارباب زاده خشن
پارت 3
هلن. بابا خانوم پارک دهنمونو سرویس میکنه
ات. ای بر پدرت پارک
ات⚫
لباسمو پوشیدم داشتم میرفتم که رزي داشت سر هلن داد میزد هلن دختر ضعیفی بود همیشه باید مراقبش میبودم رفتم سمتش و جلوش وایسادم
رزي. چیه هر*زه تو چته
ات. هه ببین کی داره اینو میگه هلنو ول کن تو با من مشکل داری
رزي. تازه اینو پیداش کردم اسباببازی خوبیه (با پاپیون هلن ور میره)
ات.تو..
پارک.چه خبر اینجا
رزي. اههه (میوفته رو زمین)
پارک. چیشوده
رزي. خانوم ات منو زد من فقط خواستم باهاش دوست بشم
پارک. دختره کثافت
ات. من همچین کاری نکردم
پارک. تنبیه میشی حالا برو صبحانه ارباب کوچک رو ببر
ات. چشم
ات ⚫
سینی رو برداشتم و رفتم سمت در عجیب این در رنگش سفید (توجه همه در ها یا مشکین یا طلایی با رگه های مشکی) در زدم یه صدای خوابالو گفت بیام تو تشخیسش دادم خرس عسلیه با کنجکاوی رفتم داخل اوتافش با تم سفید بود و کلی عروسیت داشت خودش وست یه تخت سفید بزرگ با لباس خواب قهوه ای و یه عروسیت کیوت و بامزه و موهای پریشون داشت کشو قوس میرفت
ته. چیه جذاب ندیدی
ات. ولا کیوت جذاب ندیده بودم
ته. خانوم کوچولو
ات. (لبخند شیطانی میره طرف ته)
ته. ات چته چرا اینجوری میای ات چته نیا
ات. مگه بهت نگفتم خانوم کوشولو نیستم
ته. گوه خوردم
ات. دیره (شروع میکنه قلقلک دادنش)
ته. قلط ههههه هه کردم اوههههههه
ات. نه دیره ههههه
نامی. اینجا چه خبره
ته داداش من.........
بچه ها این اولین فیک عاشقانه توی این کانال لطفا کمکم کنید بهترش کنم اگه نظری و درباره ادامه فیک دارید بگید در نظر میگیرم بوسسسس
پارت 3
هلن. بابا خانوم پارک دهنمونو سرویس میکنه
ات. ای بر پدرت پارک
ات⚫
لباسمو پوشیدم داشتم میرفتم که رزي داشت سر هلن داد میزد هلن دختر ضعیفی بود همیشه باید مراقبش میبودم رفتم سمتش و جلوش وایسادم
رزي. چیه هر*زه تو چته
ات. هه ببین کی داره اینو میگه هلنو ول کن تو با من مشکل داری
رزي. تازه اینو پیداش کردم اسباببازی خوبیه (با پاپیون هلن ور میره)
ات.تو..
پارک.چه خبر اینجا
رزي. اههه (میوفته رو زمین)
پارک. چیشوده
رزي. خانوم ات منو زد من فقط خواستم باهاش دوست بشم
پارک. دختره کثافت
ات. من همچین کاری نکردم
پارک. تنبیه میشی حالا برو صبحانه ارباب کوچک رو ببر
ات. چشم
ات ⚫
سینی رو برداشتم و رفتم سمت در عجیب این در رنگش سفید (توجه همه در ها یا مشکین یا طلایی با رگه های مشکی) در زدم یه صدای خوابالو گفت بیام تو تشخیسش دادم خرس عسلیه با کنجکاوی رفتم داخل اوتافش با تم سفید بود و کلی عروسیت داشت خودش وست یه تخت سفید بزرگ با لباس خواب قهوه ای و یه عروسیت کیوت و بامزه و موهای پریشون داشت کشو قوس میرفت
ته. چیه جذاب ندیدی
ات. ولا کیوت جذاب ندیده بودم
ته. خانوم کوچولو
ات. (لبخند شیطانی میره طرف ته)
ته. ات چته چرا اینجوری میای ات چته نیا
ات. مگه بهت نگفتم خانوم کوشولو نیستم
ته. گوه خوردم
ات. دیره (شروع میکنه قلقلک دادنش)
ته. قلط ههههه هه کردم اوههههههه
ات. نه دیره ههههه
نامی. اینجا چه خبره
ته داداش من.........
بچه ها این اولین فیک عاشقانه توی این کانال لطفا کمکم کنید بهترش کنم اگه نظری و درباره ادامه فیک دارید بگید در نظر میگیرم بوسسسس
۵.۶k
۰۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.