بید مجنون شده هم بر تو حسادت می کرد

بید مجنون شده هم بر تو حسادت می کرد
باد هم داشت به گیسوی تو عادت می کرد

وقتی از روی چمنزار گذر می کردی
چمن از عطر تو احساس لطافت می کرد

رد شدی از سر یک رود روانی آن روز
ماهی قرمز آن رود، دعایت می کرد

بلبلان هم ز گل اندامی تو می خواندند
سینه سرخی ز لب سرخ تو صحبت می کرد

راه می رفتی و بر باغ صفا می دادی
قد رعنای تو در باغ، قیامت می کرد

دامنت حاشیه ساز دل جنگل شده بود
بوته ای داشت به پای تو رفاقت می کرد

آهوان در کف چنگال نگاهت بودند
گرگ چشمان تو احساس شجاعت می کرد

از کنار دل من رد شده بودی اما
دل دیوانه ی من باز سماجت می کرد


❤️❤️
دیدگاه ها (۱)

شاهین قیمت قبلیش ۲۶۰ بود فک کنم!۱۷۰ میلیون دیگه گذاشتن روشقی...

با رشد فقر و بیکاری و...داره میشههمان شهری كه مردانش عصا از ...

پای مرغ هم ارز آور شد! 😐

ای ساربان غمگین مباشخوش روزگاری میرسدیا عمر غم سر میرسدیا غم...

نسیمی سرد پرد هارا تکان میداد.روشنی داخل اتاق وجود نداشت بجز...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط