احوال دل آن زلف دو تا داند و من

احوال دل، آن زلف دو تا داند و من
راز دل غنچه را، صبا داند و من
بی من تو چگونه ای، ندانم؟ اما
من بی تو در آتشم، خدا داند و من

#رهی_معیری
دیدگاه ها (۷)

سوزِ دلی دارم که می گیرد قرارت راشاید به این پاییز بسپاری به...

با پای دل قدم زدن آن هم کنار توباشد که خستگی بشود شرمسار تود...

چگونه است که تنهاییقرص ماه رابزرگ تر می کند؟!این را بلندترین...

آسمان را دوست دارمزیرا تنها سقفی ستکه زیر آنبا تو زیسته ام ....

از هزاران یک نفر اهل دل اند # ما بقی تندیسی از آب و گل اندمح...

آنک چنان می‌رود ای عجب او جان کیستسخت روان می‌رود سرو خرامان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط