آخرین شب پاییز
آخرین شب پاییز
دانه دانه آب می شود
دلم روی نگاه های شیشه ای
طعم انار می دهد حرفهایش
اورا از سبزترین جالیزها چیده ام
تنهایی ام را که قاچ می زند
چه کال است مهربانیش
دستهایم بوی آفتاب می دهد
پیوند می زنم زمستانی انگشتانش را
به پاییز رفتنم
در امتداد آخرین شب پاییزم
تا بچیند تلخ ترین حسرت ها را ا
ز باغ های خشکیده بادام ها
دانه دانه آب می شود
دلم روی نگاه های شیشه ای
طعم انار می دهد حرفهایش
اورا از سبزترین جالیزها چیده ام
تنهایی ام را که قاچ می زند
چه کال است مهربانیش
دستهایم بوی آفتاب می دهد
پیوند می زنم زمستانی انگشتانش را
به پاییز رفتنم
در امتداد آخرین شب پاییزم
تا بچیند تلخ ترین حسرت ها را ا
ز باغ های خشکیده بادام ها
۷۱۴
۳۰ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.