مهربان من سلام؛
مهربان من سلام؛
.
ای کاش همین حالا که داری حرفهایم را زمزمه وار می خوانی، آسمان با هرچه ابر که در دلش هست، برایت سنگ تمام بگذارد و باران بباردت... دوست داشتم به جای این نامه، رو در رویت نشسته بودم تا هرآنچه این همه سال، در پستوی شرم و دلتنگی انباشتم، به یکباره بازگویمت.
دوست داشتم، به جبرانِ همه ی آنچه رفت، آنچه چشمانت را اشک آلود و قلبت را آزرده ساخت، تا سحر برایت عاشقانه می خواندم.
دوست داشتم از همه ی شهر، تنهای تنهای تنها تو را می شناختم و دیگر هیچ.اما دریغ که هیچگاه داشته هایمان به پای انبوهِ نداشته هایمان نرسید ... یادت باشد: هزار سال دیگر هم که بگذرد، این دنیا با همه ی وسعتش، یک بدهیِ بزرگ به من دارد و آن تویی ...
.
ای کاش همین حالا که داری حرفهایم را زمزمه وار می خوانی، آسمان با هرچه ابر که در دلش هست، برایت سنگ تمام بگذارد و باران بباردت... دوست داشتم به جای این نامه، رو در رویت نشسته بودم تا هرآنچه این همه سال، در پستوی شرم و دلتنگی انباشتم، به یکباره بازگویمت.
دوست داشتم، به جبرانِ همه ی آنچه رفت، آنچه چشمانت را اشک آلود و قلبت را آزرده ساخت، تا سحر برایت عاشقانه می خواندم.
دوست داشتم از همه ی شهر، تنهای تنهای تنها تو را می شناختم و دیگر هیچ.اما دریغ که هیچگاه داشته هایمان به پای انبوهِ نداشته هایمان نرسید ... یادت باشد: هزار سال دیگر هم که بگذرد، این دنیا با همه ی وسعتش، یک بدهیِ بزرگ به من دارد و آن تویی ...
۵.۷k
۱۴ شهریور ۱۴۰۰