زن فقیری که خانواده کوچکی داشت با یک برنامه رادیویی تماس

زن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد.
مرد بی ایمانی به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد.
آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت:
وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است.
وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد.
منشی از او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟
زن جواب داد:
نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان میبرد.
دیدگاه ها (۱)

راهرو ورودی سالن مطالعهمیگن قبلا پناهگاه بوده خخ

خب دیگه واسه امروز بسه،من برم با عشقم امتحان بخونم

طنز تلخ اجتماعی خخ

اولین عکس فضای درونی یک مداد اتود کارکرده سبزرنگ در جهان:-P

در شهر شلوغ و سرد "بی‌رحمی"، مردی میانسال به نام "نوید" زندگ...

چرا درایران طلاق عاطفی ومحضری بالاست؟؟                      ...

از کوفه بیرون رفتند و حضرت فرمودند چشمت را روی هم بگذار آن م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط