ازدواج به سبک اجباری پارت 3
ازدواج به سبک اجباری پارت 3
رفت نشست بالا سرشون نبضشون و چک کرد حالم اصلا خوب نبود میترسیدم سرش و بلند کرد و تو چشمام نگاه کرد
جی هوپ:ا/ت متاسفم اونا رفتن
چی رفتن؟! حرفاش تو سرم تکرار میشد اونا رفتن....رفتن.... رفتن فقط چشمام سیاهی رفت و دیگه چیزی نفهمیدم....
5 روز بعد
بازم چشم باز کردم تو بیمارستان بودم این چند روز رفته بود پیش جی هوپ هر دفعه میومدم خودکشی کنم نجاتم میداد آخه چرا؟! من میخوام برم پیش مامان بابام چرا من نمیمیرم هر دفعه چشمام و باز میکنم تو بیمارستانم به دور و برم نگاه کردم جی هوپ دم پنجره وایستاده بود تا بروشت و چشمش به من افتاد سمتم خیز برداشت
جی هوپ:ای دختره خیره سر من میدونم با تو چکار کنم
همینجور نگاش میکردم اومد گرفت دو طرف شونم
جی هوپ:چرا خودکشی میکنی چرااااااااااااا؟! خیلی دلت میخواد بمیری؟! خودم میکشمت
ا/ت:چرا نمیزاری بمیرمممممممم؟! میخوام برم پیش مامان و بابام میفهمیییی میخوام برم پیششون
جی هوپ:تو هیجا نمیری فهمیدی؟! جرأت داری یه بار دیگه خودکشی کن ببین چکارت میکنم
ا/ت:مامان و بابام چی شدن؟!
جی هوپ:مراسم خاکسپاریشون و انجام دادیم ولی چون خانم خودکشی کرده بود مجبور بودم از تو مراقب کنم
ا/ت:هه حالا کی گفته از من مراقبت کنی
جی هوپ:میگما جه جونگ خیلی دوست داره نه؟!
ا/ت:تو اونو از کجا میشناسی؟!
جی هوپ با پوزخند:آخه اومده بود مراسم خاکسپاری که تو رو ببینه اونجا از من سراغت و گرفت منم...
ا/ت:تو چی؟!
جی هوپ:یه بادمجون زیر چشمش کاشتم
گرفتم یقش و سرش و آوردم نزدیک صورتم
ا/ت:چرا روش دست بلند کردی؟!
جی هوپ:خب اون باید میدونست که تو قراره زن من بشی و من دوست ندارم کسی دور و بر زنم بپلکه
ا/ت:من زن تو نیستم و به اجبار پدر بزرگ باهات ازدواج میکنم هیچ ازت خوشم نمیاد
یقش و ول کردم و ملافه رو کشیدم رو سرم صدای باز و بسته شدن در اومد سرم و از زیر ملافه آوردم بیرون رفته بودش
امیدوارم خوشتون اومده باشه 😉💜
خب تا پارت 3 آماده داشتم اگر خوشتون اومده کامنت بزارید که ادامه بدم 🙂🙂
#آرمی #بی_تی_اس #نامجون #شوگا #کوکی #تهیونگ #جین #جیمین #جیهوپ #دخترونه
رفت نشست بالا سرشون نبضشون و چک کرد حالم اصلا خوب نبود میترسیدم سرش و بلند کرد و تو چشمام نگاه کرد
جی هوپ:ا/ت متاسفم اونا رفتن
چی رفتن؟! حرفاش تو سرم تکرار میشد اونا رفتن....رفتن.... رفتن فقط چشمام سیاهی رفت و دیگه چیزی نفهمیدم....
5 روز بعد
بازم چشم باز کردم تو بیمارستان بودم این چند روز رفته بود پیش جی هوپ هر دفعه میومدم خودکشی کنم نجاتم میداد آخه چرا؟! من میخوام برم پیش مامان بابام چرا من نمیمیرم هر دفعه چشمام و باز میکنم تو بیمارستانم به دور و برم نگاه کردم جی هوپ دم پنجره وایستاده بود تا بروشت و چشمش به من افتاد سمتم خیز برداشت
جی هوپ:ای دختره خیره سر من میدونم با تو چکار کنم
همینجور نگاش میکردم اومد گرفت دو طرف شونم
جی هوپ:چرا خودکشی میکنی چرااااااااااااا؟! خیلی دلت میخواد بمیری؟! خودم میکشمت
ا/ت:چرا نمیزاری بمیرمممممممم؟! میخوام برم پیش مامان و بابام میفهمیییی میخوام برم پیششون
جی هوپ:تو هیجا نمیری فهمیدی؟! جرأت داری یه بار دیگه خودکشی کن ببین چکارت میکنم
ا/ت:مامان و بابام چی شدن؟!
جی هوپ:مراسم خاکسپاریشون و انجام دادیم ولی چون خانم خودکشی کرده بود مجبور بودم از تو مراقب کنم
ا/ت:هه حالا کی گفته از من مراقبت کنی
جی هوپ:میگما جه جونگ خیلی دوست داره نه؟!
ا/ت:تو اونو از کجا میشناسی؟!
جی هوپ با پوزخند:آخه اومده بود مراسم خاکسپاری که تو رو ببینه اونجا از من سراغت و گرفت منم...
ا/ت:تو چی؟!
جی هوپ:یه بادمجون زیر چشمش کاشتم
گرفتم یقش و سرش و آوردم نزدیک صورتم
ا/ت:چرا روش دست بلند کردی؟!
جی هوپ:خب اون باید میدونست که تو قراره زن من بشی و من دوست ندارم کسی دور و بر زنم بپلکه
ا/ت:من زن تو نیستم و به اجبار پدر بزرگ باهات ازدواج میکنم هیچ ازت خوشم نمیاد
یقش و ول کردم و ملافه رو کشیدم رو سرم صدای باز و بسته شدن در اومد سرم و از زیر ملافه آوردم بیرون رفته بودش
امیدوارم خوشتون اومده باشه 😉💜
خب تا پارت 3 آماده داشتم اگر خوشتون اومده کامنت بزارید که ادامه بدم 🙂🙂
#آرمی #بی_تی_اس #نامجون #شوگا #کوکی #تهیونگ #جین #جیمین #جیهوپ #دخترونه
۲۲.۲k
۲۴ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.