❤️❤️
❤️❤️
قلم زدم به عشقِ تو شدی همه رسالتم
شدی پناهِ امنِ من تو قبله ی عبادتم
شکسته بال و زخمی ام به حیله های روزگار
دوای درد من تویی! بیا شبی عیادتم
نشو طلسمِ دیگران اسیرِ دامِ دلبران
ببخش اگر حسودم و لبالب از جسارتم
پریش میکند مرا نگاه و حیله ی رقیب
تمامِ شب زِ چشم من رُبوده خوابِ راحتم
به کام خود زِ عالمی بریده ام دل از همه
ولی به راه عشق تو همیشه با صداقتم
اگر که در جنون شعر زبانزدم به هر دیار
دلیل عاشقانه ها... تویی به هر روایتم
چه کرده ای تو با دلم که آرزوی من شدی؟
که از شرارِ عشقِ تو پُر از تب و حرارتم
خلاصه عاشقم بدان همیشه عاشقم بمان
تمامِ من تویی وبَس!به دیگران چه حاجتم؟
قلم زدم به عشقِ تو شدی همه رسالتم
شدی پناهِ امنِ من تو قبله ی عبادتم
شکسته بال و زخمی ام به حیله های روزگار
دوای درد من تویی! بیا شبی عیادتم
نشو طلسمِ دیگران اسیرِ دامِ دلبران
ببخش اگر حسودم و لبالب از جسارتم
پریش میکند مرا نگاه و حیله ی رقیب
تمامِ شب زِ چشم من رُبوده خوابِ راحتم
به کام خود زِ عالمی بریده ام دل از همه
ولی به راه عشق تو همیشه با صداقتم
اگر که در جنون شعر زبانزدم به هر دیار
دلیل عاشقانه ها... تویی به هر روایتم
چه کرده ای تو با دلم که آرزوی من شدی؟
که از شرارِ عشقِ تو پُر از تب و حرارتم
خلاصه عاشقم بدان همیشه عاشقم بمان
تمامِ من تویی وبَس!به دیگران چه حاجتم؟
۹۲۵
۲۳ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.