خطبه فدکیه قسمت چهارم

خطبه فدکیه قسمت چهارم:
تا آن گاه که صبح روشن از پرده شب برآمد، و حق نقاب از چهره برکشید، زمامدار دین به سخن درآمد، و فریاد شیطان‌ها خاموش گردید، خار نفاق از سر راه برداشته شد، و گره‏‌های کفر و تفرقه از هم گشوده گردید، و دهان‌های شما به کلمه اخلاص باز شد، در میان گروهی که سپیدرو و شکم به پشت چسبیده بودند.

و شما بر کناره پرتگاهی از آتش قرار داشته، و مانند جرعه‏‌ای آب بوده و در معرض طمع طمّاعان قرار داشتید، همچون آتش‏زن‌ه‏ای بودید که بلافاصله خاموش می‌‏گردید، لگدکوب روندگان بودید، از آبی می‏‌نوشیدید که شتران آن را آلوده کرده بودند، و از پوست درختان به عنوان غذا استفاده می‏‌کردید، خوار و مطرود بودید، می‌‏ترسیدند که مردمانی که در اطراف شما بودند شما را بربایند، تا خدای تعالی بعد از چنین حالاتی شما را بدست آن حضرت نجات داد، بعد از آنکه از دست قدرتمندان و گرگ‌های عرب و سرکشان اهل کتاب ناراحتی‌ها کشیدید.

هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند خاموشش نموده، یا هر هنگام که شیطان سر برآورد یا اژدهائی از مشرکین دهان بازکرد، پیامبر برادرش را در کام آن افکند، و او تا زمانی که سرآنان را به زمین نمی‌‏کوفت و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش نمی‌‏کرد، باز نمی‏‌گشت، فرسوده از تلاش در راه خدا، کوشیده در امر او، نزدیک به پیامبر خدا، سروری از اولیاء الهی، دامن به کمر بسته، نصیحت‏گر، تلاشگر، و کوشش‏کننده بود، و در راه خدا از ملامت ملامت‏‌کننده نمی‏‌هراسید. و این در هنگامه‏‌ای بود که شما در آسایش زندگی می‏‌کردید، در مهد امن متنعّم بودید، و در انتظار بسر می‌‏بردید تا ناراحتی‌‏ها ما را در بر گیرد، و گوش به زنگ اخبار بودید، و هنگام کارزار عقبگرد می‌‏کردید، و به هنگام نبرد فرار می نمودید.
#الله
#شیعه
#ولایت
#امامت
دیدگاه ها (۱)

خطبه فدکیه قسمت پنجم: و آن گاه که خداوند برای پیامبرش خانه ا...

خطبه فدکیه قسمت ششم: ای مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث پدرم...

خطبه فدکیه قسمت سوم: و امر به معروف را برای مصلحت جامعه، و ن...

خطبه فدکیه قسمت دوم: او را برانگیخت تا امرش را کامل و حکم قط...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط