افسانه خارپشت ها

افسانه خارپشت ها

در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند.

خارپشتها وخامت اوضاع رادریافتند و تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب همدیگررا حفظ کنند.ولی خارهایشان یکدیگررادر کنار هم زخمی میکرد. مخصوصا که وقتی نزدیکتر بودند و گرمتر میشدند.بخاطر همین مطلب تصمیم گرفتند ازکنارهم دور شوند. بهمین دلیل از سرما یخ زده میمردندازاینرو مجبور شدند یاخارهای دوستان را تحمل کنند و یانسلشان از روی زمین بر کنده شود. آنان دریافتند که باز گردند و گردهم آیند. آموختند که با زخم های کوچکی که همزیستی با کسی بسیار نزدیک بوجود می آورد زندگی کنند چون گرمای وجود دیگری مهمتراست و این چنین توانستند زنده بمانند

بیایید با معایب هم کنار بیاییم و محاسن هم را تحسین کنیم


@,,,,D
دیدگاه ها (۱۶)

ﺑﺎﺧﺘﻦ ﯾﮏ ﺭﻭﯾﺪﺍﺩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﮏ ﻣﺪﻝ ﺫﻫﻨﯽ ﺍﺳﺖ.ﺑﺨﺖ ﺧﻮﺵ...

جلوی عطسه‌تان را نگیرید تا کر نشوید!طی پژوهش‌ ها و تحقیقاتی ...

یار دبستانی من، با من و همراه منیچوب الف بر سر ما، بغض من و ...

به سراغ من اگر می آیی ، تند و آهسته چه فرقی دارد ؟تو به هر ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط