دلتنگی

دلتنگی
سوزن نخ کردن مادر بزرگ بود
با لرزش بیشتر دستانش
نخ دورتر میشد
و
سوزن تنگ تر


#امیرعلی_قربانی
پیشکش نگاه زیبایی شما
دیدگاه ها (۴۹)

گفتی: چه کسی؟ در چه خیالی؟ به کجایی؟بی‌تاب تو‌ام، محو تو‌ام،...

با چنین مهر، چنان قهر، چه جایی دارد؟بشکن! اما دل ما نیز خدای...

فلسفه مذهب استبندگی کردنیکتاپرستیدیگر چه فرقی میکنداقتدا به ...

ما در چه شماریم، که خورشید جهانتابگردن به تماشای تو از صبح ک...

عزیز اسمانی ام....مامان جونمبرای تو مینویسم به کجای جهان پرک...

گفت : زندگی مثه نخ کردن سوزنهیه وقتایی بلد نیستی چیزی رو بدو...

گفت : زندگی مثه نخ کردن سوزنه!یه وقتایی بلد نیستی چیزیو بدوز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط